مواظب خودت باش
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمی گرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمی گرده..
به یک جایی از زندگی که رسیدی می فهمی رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را می برد و از میانشان می گذرد از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشتهباشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی شاید کسی که روزی با تو خندیده است را از یاد ببری، اما هرگز آنرا که با تو اشک ریخته است فراموش نخواهی کرد.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگترین هنر جهان است.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی از درد های کوچک است که آدم می نالد وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می شوی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی اگر بتوانی دیگری را همانطور كه هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی، عشق تو واقعی است.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت می کنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه می کنه عاشقته.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی كسي كه دوستت داره، همش نگرانته، به خاطر همين بيشتر از اينكه بگه دوستت دارم ميگه مواظب خودت باش.
راستی: مواظب خودت باش